♥♥بگذار اعتراف کنم که بدجور دلم برایت تنگ شده♥♥
♥♥فکر نکن بی وفا هستم ، دلم از سنگ نشده...♥♥
♥♥اعتراف میکنم اینک در حسرت روزهای شیرین با تو بودنم♥♥
♥♥باور نمیکنم اینک بی توام♥♥
کاش میشد دوباره بیایی و یک لحظه دستهایم را بگیری♥♥
♥♥کاش میشد دوباره بیایی و لحظه ای مرا ببینی♥♥
♥♥تا دوباره به چشمهایت خیره شوم ، تا بر همه غم و غصه های بی تو بودن چیره شوم...♥♥
♥♥کاش میشد دوباره بیایی و لحظه ای نگاهت کنم ، با چشمهایم نازت کنم♥♥
♥♥در حسرت چشمهایت هستم ،چشمهایی که همیشه با دیدنش دنیایم عاشقانه میشد♥♥
♥♥بگذار اعتراف کنم که بدجور دلم هوایت را کرده♥♥
♥♥در حسرت گرمی دستهایت ، تا کی باید خیره شوم به عکسهایت ، هنوز هم عاشقم ، عاشق آن♥♥
هانه هایت...
♥♥کاش بودی و به بهانه هایت نیز راضی بودم ،♥♥
♥♥کاش بودی و من دیگر از سردی نگاهت شاکی نبودم♥♥
♥♥هر چه خواستم از تو بگذرم از همه چیز گذشتم جز تو ♥♥
♥♥، هر چه خواستم فراموشت کنم همه را♥♥
♥♥فراموش کردم جز تو ، هر چه خواستم به خودم بگویم هیچگاه ندیدم تو را ، چشمهایم را بستم و باز♥♥
واستم بگویم بی خیال ، بی خیالت نشدم و به خیالت تا جایی که فکرش هم نمی کنی رفتم...♥♥
♥♥میخواستم با تنهایی کنار بیایم ، دلم با تنهایی کنار نیامد ،♥♥
♥♥ میخواستم دلم را راضی کنم ، یاد تو بازم♥♥
♥♥ به سراغم آمد ، میخواستم از این دنیا دل بکنم ، دلم با من راه نیامد ...♥♥
♥♥بگذار اعتراف کنم که دلم در چه حالیست ، بدجور از نبودنت شاکیست ، هر جا هستی برگرد که اصلا♥♥
♥حالم خوب نیست... ♥.